آقای استاندار تو مثل ما نباش!

با نگاهی به فرایند اجتماعی و سیاسی گیلان در این سالها به راحتی به عمق نارسایی ها و ضعف های مدیریتی در تاروپود استان پی میبریم. چهره تکیده شهر ها و بافت سنتی و مندرس معماری و نبود زیرساخت های ظاهری از فقدان جاده های مناسب، خیابان های غیر استاندارد تا بودجه ناچیز جاری و عمرانی و البته دعواهای بی پایان سیاسی. از بدگویی ها و چوب لای چرخ گذاشتن برای افراد در معرض پیشرفت تا سکانداری آدم های از کار افتاده در پست های حساس و تاثیرگذار. از ورود فلان مقام ارشد به پروژه تجاری و تحت الشعاع قراردادن آبروی یک جایگاه تا تمامیت خواهی فلان مدیر و وکیل و غیره و غیره…

به ظاهر همه دلسوز گیلان و با یک کلمه توسعه استان توجیه گر تمامی اقداماتشان! اما در باطن قبیله بازی و طایفه گری بیداد میکند، شرقی‌ها دنبال گزینه های شرقی و غربی ها به دنبال غربی ها ،فلان مدیر فاسد که طبل فسادش آسمان را برداشته حامی دولت میشود و تغییرش بازی با اعتباردولت!حالا عده ای هم دزدها را پاک جلوه می‌دهند و پاکان را دزد! شاقولی هم ندارد فقط کافیست مقرب فلان مقام باشی ذهنیت میسازی آنقدر که گویی تو معصومی و همه عالم کافر حربی!

روزها می‌گذرند و ما اسیر باند و گروه بازی و مصلحت ها یی که فلان کارشناس دستگاه خاص می‌سنجد و گیلان عقب می‌ماند از قطار توسعه! عقب می ماند از هر آنچه حق مردم و فرهنگ غنی این استان از دیر باز به یادگار مانده.

نه از سند توسعه خبری است نه از کار و نه از ایده های نو و خلاقانه. این آخری ها آمار هم آمار می‌شود! و گیلان در نوشته ها نمونه میشود معروف میشود به استان نخبه کش تازه اگر نخبه ایی به نخبگی نائل آید!

جوانان سرخورده و غمگین و نسل گذشته همچنان جوان! روغن نباتی دهه ۲۰ و ۳۰ چه میکند.. هرروز حریص تر از دیروز و روزها میگذرد و گیلان جا مانده تر و تنها تر از همیشه…

حالا اما پس از گذار سالها وعده و وعید؛ فردی آمد که جسور است و روغن نسل ما را خورده! صریح، بی پروا و خط شکن. فضا به فلان جوان و فلان فرد بی حامی میدهد و نسلی نو را برای گیلان می سازد با برنامه هایی بلندمدت

آقای عزیز! صف شکنی کن و متفاوت باش، به بهانه ها فکر نکن ،پچ پچ ها هست تا بوده چنین بوده. تا بوده ما چرخ زیرین آسیابیم نسل ما پیر شد از بس پیردید!

برادر، آقای مدیر، آقای استاندار تو مثل ما نباش.